استراتژی قیمت گذاری یا (Pricing Strategies) چیست؟
آیا میدانید استراتژی قیمتگذاری چیست؟ تابهحال راجع به آن فکر کردهاید؟ قیمت مهمترین قسمت در زمان ارائه یک محصول است و تنها سودی که یک شرکت کسب میکند از طریق میزان قیمتی است که برای محصولاتش تعیین کرده است.
آیا تابهحال از خودتان پرسیدهاید که چرا برخی شرکتها باوجود داشتن کالاهایی یکسان، قیمتهای نابرابری دارند؟ در دنیای پررقابت امروز، قیمتگذاری بحث بسیار مهمی است که بر اساس یکسری معیارهای خاص تعیین میشود که به این موضوع استراتژی قیمتگذاری میگوییم؛
استراتژی قیمتگذاری یعنی یک شرکت به چه روشی قیمتهایش را تغییر میدهد؟ رقابتی؟ بر اساس میزان سود یا …؟
در این مقاله از سایت مهدی عراقی قصد داریم بگوییم استراتژی قیمتگذاری چیست و چگونه میتوانید از آن استفاده کنید.
استراتژی قیمتگذاری چیست؟
در دنیایی که زندگی میکنیم، بهصورت روزانه کسبوکارهایی جدید درزمینهٔهای مختلف تأسیس میشوند و رقابت در بازار را افزایش میدهند. افزایش رقابت باعث سخت شدن فرآیند مشتری یابی میشود و کسبوکارهای مختلف برای ساخت مزیت رقابتی برای جذب و حفظ مشتری دائماً تلاش میکنند.
اصلیترین فرآیندی که باید بهصورت دائمی توسط هر کسبوکاری دنبال شود بازاریابی است؛ بازاریابی کار بسیار گستردهای است و برای موفقیت در هر بخش آن باید تلاشهای زیادی انجام شود.
در هر مرحله از چرخه عمر محصول، صاحبان کسبوکار تغییرات مختلفی را روی محصولاتشان انجام میدهند تا درنهایت بتوانند بیشترین میزان سود ممکن را کسب کنند.
حتماً تا به کنون دیدهاید که چند برند مختلف بااینکه دقیقاً یک نوع خدمت یا کالا را ارائه میکنند، اما قیمت متفاوتی دارند؛ تابهحال از خودتان پرسیدهاید که دلیل این اتفاق چیست؟
دلیل آن دقیق به استراتژی قیمتگذاری مربوط میشود؛ استراتژی قیمتگذاری یعنی ما بر چه پایه و اساسی قیمت را برای محصولاتمان تعیین میکنیم که هم مشتری رضایت کامل داشته باشد و هم ما سود مناسبی داشته باشیم.
قیمت همیشه جزئی از آمیخته بازاریابی است بنابراین نباید آن را از این فرآیند جدا در نظر بگیرید.
انتخاب اینکه کدام استراتژی قیمتگذاری برای شما مناسب است به عوامل متعددی بستگی دارد؛ اینکه در کدام مرحله از چرخه عمر محصول هستید، تعداد رقیبانتان چقدر است، آیا در بازار شما قیمت اهمیت دارد یا نه مزیت رقابتی شما چیست و … همگی از عواملی هستند که میتوانند روی قیمت نهایی محصولات شما اثرگذار باشند.
بهعنوانمثال شرکت دیجیکالا بهعنوان یک شرکت معتبر درزمینهٔ فروش آنلاین، در نزد کاربران ایرانی اعتبار زیادی دارد بنابراین به کمک این مزیت رقابتی بالا، میتواند با خیال راحت قیمتهایش را نسبت به رقیبان بالاتر تعیین کند. دقیقاً به خاطر همین استراتژی قیمتگذاری است که شما میتوانید محصولاتی را در سراچههای دیگر مشاهده کنید که گاهی تا نصف قیمت این سایت به فروش میرسند.
هرکدام از استراتژیهای قیمتگذاری را که در پیش بگیرید، باید با سایر استراتژیهایتان هماهنگ باشد و تداخلی ایجاد نکند؛ مثلاً فرض کنید که شما مدتهاست روی ساخت مزیتهای رقابتی قوی تمرکز کردهاید که بتوانید قیمت محصولات را در بالاترین حد ممکن نگهدارید اما بهیکباره استراتژی قیمتگذاری رقابتی را در پیش میگیرید!
همانطور که میدانید، هر محصولی یک چرخه عمر مشخصی دارد؛ بهصورت که در یک مرحله وارد بازار شده، رشد میکند، به بلوغ میرسد و درنهایت رو به افول پیش میرود.
ما به کمک استراتژی قیمتگذاری سعی میکنیم که در تمام چرخه عمر محصول بهترین قیمت ممکن را انتخاب کنیم تا از این طریق بیشترین میزان ممکن سود را به دست آوریم.
مدتی بعد و پسازاینکه هیجان اولیه از بین رفت و مشتریان اولیه خریدشان را انجام دادند، فروشندگان تمرکزشان را روی افراد معمولی که فعلاً توانایی خرید ندارند بردند. به همین دلیل، قیمت را چندین میلیون تومان کاهش داده درنهایت همچنان سود خودشان را حفظ کردند.
مثال بالا بهروشنی توضیح میدهد که استراتژیهای قیمتگذاری ما در هر مرحله از چرخه عمر محصول باید متفاوت باشد درصورتیکه در این قسمت بدعمل کنیم، حتی باوجود داشتن کیفیت بسیار بالا شکست خواهیم خورد.
در زیر قصد داریم بهصورت مرحلهبهمرحله به شما بگوییم که چگونه میتوان استراتژی قیمتگذاری مناسب را انتخاب کرد و برای این کار، یکسری مفاهیم بنیادین را نیز به شما خواهیم آموخت؛ بنابراین توضیحات گفتهشده را بهصورت کامل بخوانید.
چرخه عمر محصول چیست؟
برای اینکه بتوانید استراتژی قیمتگذاری را بهصورت کامل و درست درک کنید، نیاز دارید که از چرخه عمر محصول و مراحل مختلف آن آگاهی کاملی داشته باشید.
بهصورت کلی، مفهوم چرخه عمر محصول میگوید که هر چیزی که تولید کنید و قصد فروش آن را داشته باشید، مراحل مختلفی را طی میکند و درنهایت روزی از بین میرود.
در هرکدام از این مراحل، عوامل بیرونی و درونی زیادی تأثیرگذار هستند و سرعت و میزان موفقیت یک محصول در بازار را تعیین میکنند.
همانطور که پیشتر در مقاله بازاریابی محصول نیز برایتان توضیح دادیم، هر محصول قبل از اینکه وارد بازار شود باید مراحل مختلفی را بگذراند که اولین مرحله، معرفی به بازار است.
در مرحله معرفی، محصول نو و جدید است و طبیعتاً رقیبان زیادی برای آن وجود ندارد پسدست ما برای قیمتگذاری بسیار بازخواهد بود.
در ادامه تعدادی از افراد که بهعنوان پذیرندگان اولیه شناخته میشوند از محصول استفاده کرده و درصورتیکه کارایی مناسب را مشاهده کنند، به دیگران نیز توصیه خواهند کرد. هدف از معرفی محصول این است که بتوانیم بیشترین تعداد مشتری و درصد زیادی از بازار هدف را در دست بگیریم تا در مراحل بعد و با ورود رقیبان، کارمان سادهتر باشد.
مرحله بعدی، رشد محصول است؛ در این مرحله رقیبان با آگاهی از میزان سود موجود در بازار شما، وارد عمل شده و درنهایت هرکدام درصد مشخصی از بازار را میگیرند.
در مرحله بلوغ، تعدادی از رقیبان قبلی حذفشده و تعدادی نیز به آنان اضافه میشود و درنهایت این رویه تا دوران افول ادامه مییابد و درواقع مسیر ثابتی را در پیش میگیرد.
در مرحله افول تعداد مشتریان شروع به کاهش میکند و ازاینرو رقیبان شروع به ترک بازار میکنند و به بازارهای جدیدی میروند؛ معمولاً شرکتهای بزرگ در این مرحله استراتژی قیمتگذاری حداکثری را در پیش میگیرند تا آخرین مشتریانی که توانایی خرید محصول رادارند نیز خریدشان را انجام دهند.
در این مرحله هدف ما این است که میزان هزینههای ناشی از تولید محصول را کاهش داده و درنهایت آخرین سودهای ممکن را نیز به دست آوریم.
قیمت یعنی چه؟
بهصورت کلی، قیمت یعنی میزان ارزشی که شما باید برای دریافت یک کالا یا خدمت پرداخت کنید. مثلاً تاکسی درازای ارزش رساندن شما به مقصدهای موردنظرتان، پولی را دریافت میکند.
هرچه مشتری و فروشنده از میزان ارزش یک محصول آگاهی بیشتری داشته باشند، قیمتگذاری سادهتر خواهد بود و میتوانید از استراتژیهای گوناگونی بهره بگیرید.
اگر درزمینهٔ قیمتگذاری قدرتمند عمل کنید و به مشتری بفهمانید که کالا یا خدمت شما ارزش قیمت تعیینشده را دارد، او مطمئناً از شما خرید خواهد کرد؛ اما حواستان باشد که ساخت این باور در مشتری کار بسیار سختی است و نیاز به تلاشهای زیادی دارد.
یکی از اصلیترین چیزهایی که قیمت چیزید تعیین میکند، میزان تقاضا برای آن است؛ حتماً شما نیز این اصطلاح را شنیدهاید که اگر میخواهید چیزی ارزان شود، آن را نخرید!
باوجوداینکه شاید حرفی کلیشهای به نظر بیاید، اما کاملاً درست است؛ هنگامیکه تقاضای چیزی در بازار بالا برود، شرکتها شروع به استفاده از استراتژیهای مختلف قیمتگذاری میکند تا حداکثر سود ممکن را به دست آورند.
اما بااینوجود، تقاضا تنها عامل تأثیرگذار بر قیمت نیست. میزان هزینهای که برای تولید محصول صرف شده، کیفیت آن در مقابل رقیبان، اینکه آیا جایگزینی برای آن وجود دارد یا خیر و … همگی از عوامل تأثیرگذار بر قیمت هستند.
اما شرایطی مشابه را در بازاری تصور کنید که هیچکس در آن هویج نمیفروشد؛ در چنین شرایطی قطعاً تمامی مشتریان به سراغ شما خواهند آمد.
قیمت مناسب یعنی قیمتی که مشتریان توان پرداختش را داشته باشند و بتوانند نیاز خودشان را برطرف کنند؛ البته این به معنای این نیست که قیمت را تا جای امکان کاهش دهیم که همه آن را خریداری کنند.
قیمتی که برای محصولاتتان در نظر میگیرید باید کاملاً معقولانه و بر اساس ارزشی باشد که به مشتری ارائه میکنید؛ بهصورت که سود مناسبی را برایتان فراهم کرده و در مقابل رقیبان گزینهای مناسب برای انتخاب باشد.
چند نوع مبنا برای قیمتگذاری داریم؟
بهصورت کلی 3 روش قیمتگذاری اصلی داریم که بقیه افراد روشها بهعنوان زیرمجموعهشان محسوب میشوند. این سه روش شامل:
- رویکرد مبتنی بر هزینه
- رویکرد مبتنی بر مشتری
- رویکرد مبتنی بر رقابت
هرکدام از رویکردهای بالا که انتخاب کنید یعنی مبنای کلی کسبوکارتان را تعیین کردهاید و ازاینپس تمامی استراتژیهایتان باید بر اساس آن پیش برود.
استراتژی قیمتگذاری مبتنی بر هزینه چیست؟
در این روش ابتدا ما محصولی را تولید میکنیم و سپس تمامی هزینههای صرف شده برای آن محاسبه کرده و درنهایت یک درصد سود مناسب برایش تعیین میکنیم. این روش باوجوداینکه ظاهراً ساده است و خیلی سریع میتوان استفاده نمود، اما در عمل دشواریهای زیادی دارد؛ زیرا تخمین دقیق میزان هزینههای صرف شده در هر بخش از واحد تولید کار آسانی نیست و برای انجام آن باید دقت زیادی به خرج دهید.
استراتژی قیمتگذاری اضافه بها
در استراتژی قیمتگذاری اضافه بها ما ابتدا تمامی هزینهها ازجمله هزینه تولید، هزینه کارهای اداری و … را محاسبه کرده و درنهایت سود موردنظر خودمان را به آن اضافه میکنیم و قیمت نهایی محصول مشخص میشود.
استفاده از این روش برای شرایطی زیر بسیار کاربردی است:
- اگر محصول شما از زمان شروع تولید تا پایان آن باید مراحل زیادی را طی کند، این روش برایتان مناسب است
- اگر برای قیمتگذاری از قوانینی که دولتها و … تعیین کردهاند پیروی میکنید
- اگر محصولاتتان بهصورت است که نمیتواند هزینه دقیق آنان را تخمین زد؛ در چنین شرایطی بهسادگی میتوان پس از اتمام تولید محصول، به کمک این روش قیمتگذاری را انجام داد
استراتژی قیمتگذاری بر اساس منحنی تجربه
امروزه شرکتهای زیادی هستند که باوجوداینکه کارهای بسیار باکیفیتی انجام میدهند، اما قیمتهایشان نسبت به شرکتهای مشابه پایینتر است. به نظرتان دلیل آن چیست؟
طبیعتاً ما در هر زمینهای تجربه و مهارت بیشتری داشته باشیم، میتوانیم آن را با سرعت و کیفیت بیشتری انجام دهیم و درنهایت هزینهها خیلی کمتر میشود.
بهعنوانمثال تولید یک کابینت برای یک فرد مبتدی در این زمینه، کاری بسیار دشوار و پرهزینه است درصورتیکه همین موضوع برای یک فرد باتجربه و حرفهای بسیار ساده خواهد بود.
یکی از روشهای قیمتگذاری خوب که امروزه کاربرد زیادی نیز دارد قیمتگذاری بر پایه منحنی تجربه است. به کمک این استراتژی سعی میکنیم از امتیاز خودمان که توانایی کاهش هزینهها است، استفاده کنیم تا بهترین قیمت ممکن را تعیین کنیم.
داشتن این امتیاز درواقع یک مزیت رقابتی بزرگ برای شما به شمار میآید زیرا میتوانید همچنان که سود بالایی دریافت میکنید، هزینههایتان را نیز پایین بیاورید و ازاینرو بهترین قیمت ممکن را نسبت به رقبا داشته باشید.
برای استفاده ازاینرو باید شرایط زیر را داشته باشید:
- اثر منحنی تجربهشده باید در حدی باشد که بتواند آن را یک مزیت بهحساب آورد
- میزان تجربهای که دارید باید تا حد زیادی از رقیبان در همان زمینه بیشتر باشد
- میزان قیمتی که برای محصول تعیین میکنید برای مشتریان مهم باشد و نسبت به آن حساسیت داشته باشند
استراتژی قیمتگذاری بر اساس بازده سرمایهگذاری
در این روش بر اساس میزان سود بازگشتی که یک کالا برای سرمایهگذاری دارد، قیمتها تغییر خواهند کرد. طبیعتاً هیچ فردی دوست ندارد که روی محصولی سرمایهگذاری کند که سودی برایش نداشته باشد.
در این روش ما محصول را بهصورت دقیق زیر نظر میگیریم و هرچه میزان سودآوری آن برایمان بیشتر باشد، قیمت را در حالت بالاتری قرار میدهیم و بهصورت کلی روی نرخ بازگشت سرمایه یا ROI متمرکز است.
استراتژی قیمتگذاری خروج از بازار
همانطور که میدانید هر محصولی که وارد بازار شود یک چرخه عمر مشخص دارد و زمانی که به دوره پایانی عمر خودش برسد، میزان فروشش به پایینترین حد ممکن رسیده و تعداد رقیبان نیز کاهش مییابد.
در چنین شرایطی طبیعتاً هیچ سرمایهگذاری علاقه به تمرکز روی این محصول نخواهد داشت و میخواهد آن را هرچه زودتر از خط تولید خارج کند. در این روش تولیدکننده قیمت موردنظر خودش را در بالاترین حد ممکن تعیین میکند بهصورت که تعداد اندکی از متقاضیان که برای رفع نیاز خودشان حاضر به پرداخت آن هستند، مشکلی نداشته باشند.
در شرایط زیر، این روش بسیار مناسب خواهد بود:
- محصول در دورهٔ انتهایی عمر خودش به سر میبرد اما هنوز کسانی هستند که مایل به خریدش باشند
- اگر محصول بهصورت ناگهانی از خط تولید حذف شود، مشتریان دچار مشکل میگردند و ممکن است از برند ما دلخور شوند
نکته مهمی که در این روش وجود دارد این است که خروج از بازار به معنای از بین بردن کامل محصول نخواهد بود و درواقع میخواهیم با تعیین قیمتی بالا که هنوز افرادی حاضر به پرداختش هستند، سود خودمان را بالا ببریم.
استراتژی قیمتگذاری مبتنی بر مشتری و بازار چیست؟
در این روش ما سعی میکنیم قیمتها را طوری تعیین کنیم که مشتری به آن تمایل دارد و حاضر است بهای آن را بپردازد؛ اما یکی از اصلیترین مشکلات این روش این است که مشتریان نمیتوانند بهصورت صحیح قیمت موردنظرشان را تعیین کنند و ممکن است عددهایی غیرواقعی برگزینند.
نمونهای از استفاده این استراتژی را میتوان در سایت دیجیکالا مشاهده کرد؛ مثلاً در پایین هر محصول نوشتهشده که: «آیا قیمت مناسبتری سراغ دارید؟» و سپس اطلاعاتی مانند فروشنده و قیمتی که دارد از شما خواسته میشود.
استراتژی قیمتگذاری حداکثری
یکی از روشهایی که در بازارهایی که مشتریان حساسیت زیادی به قیمت ندارند استفاده میشود، استراتژی قیمتگذاری حداکثری است.
در این روش ما سعی میکنیم قیمتها را تا جایی که میتوانیم بالا ببریم تا درنهایت حداکثر سود ممکن را به دست آوریم. این روش در دورههای کوتاهمدت بسیار جواب میدهد و بعدازاینکه به هدفمان رسیدیم به سراغ استراتژیهای دیگری میرویم و این سودد دهی را حفظ میکنیم.
هنگامیکه قصد دارید محصول جدیدی را تولید کنید و آن را به بازار معرفی کنید، استفاده ازاینروش میتواند باعث تأمین هزینههای موردنیازتان گردد و فرآیند تولید را در سریعترین زمان ممکن پیش ببرد.
اما از اصلیترین چالشهای این روش رقیبان به شمار میآیند؛ زیرا اگر ببینند که محصولی در یک بازار باقیمت بالایی در حال عرضه است، خیلی سریع وارد میشوند.
اگر در شرایط زیر قرار دارید، این روش بسیار برایتان کاربردی است:
- ممکن است سرمایهگذاران یا مدیران از شما بخواهند که به هر روشی که ممکن است هزینههای انجامشده برای تولید و … محصول را بازیابی کنید.
- مشتریان شما حساسیت زیادی در برابر قیمت ندارند و حاضرند برای رفع نیاز خودشان قیمتهای بالا را نیز بپردازند
- به دلیل هزینههای بالا تولید یا منحصربهفرد بودن محصول و …، احتمال ورود رقبا کم است
- میزان تولید شما محدود است و باید میزان تقاضای مشتریان را مدیریت کنید
- مشتریان ارزش محصول شمارا میدانند و حاضرند قیمت بالایی برایش بپردازند
- احتمال اینکه در آینده رقیبان جدی وارد بازارتان شوند کم است
استراتژی قیمتگذاری نفوذی
در بازارهایی که مشتریان نسبت به قیمت حساس است دارند، این روش بسیار مناسب است؛ در استراتژی قیمتگذاری نفوذی ما قیمت را کمتر از حالت معمول تعیین میکنیم تا با ورود به بازار، مشتریان را جذب خودمان کنیم.
استراتژی قیمتگذاری تشخصی یا پرستیژی
در این روش ما سعی میکنیم قیمت محصولات را در حد بالایی قرار دهیم تا بهمرورزمان ارزش محصول را در ذهن مشتری بالا ببریم. این کار باعث میشود تصویر محصول در ذهن مشتری دائماً در حال بهبود باشد و حاضر به پرداخت هزینههای سنگین برایش گردد.
استراتژی قیمتگذاری بخشی
در این روش ما سعی میکنیم بر اساس گروههای مختلف مشتریان، قیمتهای متفاوتی در نظر بگیریم. این گروه ما میتوانند بر اساس سن، ذائقه و … تعیین شوند.
استراتژی قیمتگذاری مبتنی بر رقابت چیست؟
هدف از انجام این روش به دست آوردن درصد مشخصی از بازار است. در این روش ما سعی میکنیم همواره قیمتهایمان را بر اساس رقیبان تعیین کنیم و همین ممکن است گاهی سود دریافتیمان را کاهش دهد.
استراتژی قیمتگذاری رهبری زیان
به کمک این روش سعی میکنیم قیمت را بهصورت تعیین کنیم که مشتریان رقیبان جذب آن شده و درنهایت خریدی انجام دهند. در این روش ممکن است از محصول اصلی موردنظر هیچ سودی عاید ما نشود اما هدف ما این است که یکسری محصولات دیگر به مشتری بفروشیم که سود موردنظرمان به دست بیاید.
استراتژی قیمتگذاری موضع یابی
در این روش ما سعی میکنیم قیمتمان دائماً در حال تغییر باشد و یا مساوی با رقبا باشد یا از آنان کمتر باشد. این روش برای بسیاری از شرکتهای تازهکار مفید و کارساز است و میتواند میزان فروششان را افزایش دهد.
استراتژی قیمتگذاری بر مبنای نرخهای جاری
برخی از محصولات و خدمات نمیتوانند دارای قیمتهای مختلفی باشند؛ ازاینرو قیمت باید بر اساس نرخهای جاری که وجود دارد تعیینشده و بهروز گردد. بهعنوانمثال صرافیها نمی-توانند قیمتهای مختلفی برای دلار تعیین کنند و باید از نرخ جاری که توسط بانک مرکزی تعیین میشود پیروی کنند.
استراتژی قیمتگذاری پیرو
در این روش ما قیمتهایمان را بر اساس رهبران بازار خودمان تعیین میکنیم زیرا توانایی رقابت مستقیم با آنان را نداریم. این روش در صورت استفاده صحیح، بهمرورزمان قدرت شرکت را بهبود داده و درنهایت میتوانید بهصورت مستقیم با رقیبان مبارزه کنید.
استراتژی قیمتگذاری ریزشی
در استراتژی قیمتگذاری ریزشی ما در طی مراحلی قیمتها را کاهش میدهیم تا درنهایت تقاضای گروههای مختلف افراد را به دست آوریم. بهعنوانمثال هنگامیکه PS5 وارد بازار شد، قیمت بسیار بالایی داشت و پس از خرید توسط متقاضیان اولیه، شروع به کاهش قیمت کرد.
نقاط مرجع استراتژیک چیست؟
نقاط مرجع استراتژیک نقاطی هستند که ما استراتژیهایمان را بر اساس آنان تعیین میکنیم تا همهٔ بخشهای سازمان بتوانند هماهنگ شده و کارهایشان را به بهترین شکل ممکن پیش ببرند. در بازاریابی بهصورت کلی دونقطه مرجع استراتژیک وجود دارد: «میزان تمایل شرکت به بازارهای فعلی یا جدید» و «میزان رقابت در بازارهای موردنظر».
چگونه استراتژی قیمت خودمان را تعیین کنیم؟
برای انتخاب بهترین روش قیمتگذاری، باید به قسمتهای زیادی از کسبوکارتان توجه داشته باشید و صرفاً نمیتوان گفت که اگر شرایط X حاکم بود از روش Y استفاده کن.
شما باید دائماً میزان رقابت در بازار و همچنین توجه سازمان به مشتریان جدید را در نظر بگیرید و درنهایت به کمک این دونقطه استراتژیک، قیمتهایتان را تعیین کنید.
جمعبندی و نتیجه گیری
بهصورت کلی، استراتژی قیمتگذاری یعنی شرکت ما قیمتها را بر اساس چه معیارهایی تعیین میکند و چگونه باید مشتریان را ترغیب به پذیرش آن نماید.
قیمت اصلیترین چیزی است که باعث ایجاد درآمد برای یک سازمان میشود و ازاینرو در تعیین استراتژیهای آن باید دقت فراوانی داشته باشید.
در این مقاله از سایت مهدی عراقی سعی کردیم بگوییم استراتژی قیمتگذاری چیست و در ادامه نحوه تعیین بهترین روش را برایتان توضیح دادیم.
نظر شما چیست؟ تاکنون از استراتژی قیمتگذاری استفاده کردهاید؟ تأثیرات آن برایتان چه بوده است؟ خیلی خوشحال میشویم نظرات و سؤالاتتان را در بخش کامنتها بنویسید.